معنی ظرف سفالی

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

ظرف سفالی

برخوز دوسین کپارک کپاری خمب


سفالی

(صفت) منسوب به سفال آنچه از سفال سازند سفالین: کوزه سفالی. یا خانه سفالی. خانه ای که روی آنرا با سفال پوشند.

واژه پیشنهادی

فرهنگ عمید

سفالی

آنچه از جنس سفال باشد: کوزۀ سفالی،


ظرف

وسیله‌ای مقعر و فرورفته که برای پختن و خوردن غذا و نگهداری برخی چیزها کاربرد دارد، مانند بشقاب، لیوان، قابلمه، و ماهی‌تابه،
* ظرف زمان: (ادبی) در دستور زبان، اسمی که دلالت بر زمان وقوع چیزی می‌کند، اسم زمان،
* ظرف مکان: (ادبی) در دستور زبان، اسمی که دلالت بر مکان وقوع و استقرار چیزی می‌کند، اسم مکان،
* ظرف لعاب‌دار: ظرفی که آن را لعاب داده باشند،

فارسی به عربی

سفالی

طینی


ظرف

زهریه، سفینه، صحن، ظرف، هاویه، یستطیع

گویش مازندرانی

سفالی

ساقه های برنج دسته شده که دانه های آن را تکاندن و بر زمین...

لغت نامه دهخدا

گاو سفالی

گاو سفالی. [وِ س ُ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) صراحی که بشکل گاو از سفال سازند:
گاو سفالی اندرآر آتش موسی اندراو
تا چه کنند خاکیان گاو زرین سامری.
خاقانی.
و رجوع به گاو سفالین شود.


ظرف

ظرف. [ظُ رُ] (ع ص، اِ) ج ِ ظریف.

معادل ابجد

ظرف سفالی

1361

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری